سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من معلم هستم...

«من معلّم هستم» 

هرشب از آینه ها می‌پرسم :

به کدامین شیوه ؟

وسعت ِ یاد ِ خدا را

بکشانم به کلاس؟

بچه ها را ببرم تا لب ِ دریاچه یِ عشق؟

غرق ِ دریایِ تفکّر بکنم؟

با تبسّم یا اخم؟

«من معلّم هستم»

نیمکت ها نفس ِ گرم ِ قدم‌هایِ مرا می‌فهمند

بال هایِ قلم و تخته سیاه 

رمز ِ پرواز ِ مرا می‌دانند

سیب ها دست ِ مرا می‌خوانند

«من معلّم هستم»

درد ِ فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن

همگی مال ِ من است.